89/9/27
1:44 ع
سلام
من برهان محمودی هستم. دانشجوی ارشد ارتباطات دانشکده صداوسیمای قم. یکی از چند همکلاسی صاحب این وبلاگ. اولین مقالهام را با این پرسش نخنما و تکراری و مسخره، ولی مبتلابه شروع میکنم. هرچند که همه دانشجویان و فارغالتحصیلان ارتباطات همواره با این مسأله دست به گریبانند، اما تا به حال نه کسی از نظر عملی و نه از نظر علمی در مقام پاسخگویی به آن برنیامده است. البته خود من هم نه قصد آن را دارم تا پاسخ دادخواهی خودم را بدهم و نه توان علمی و اجرایی آن را دارم تا این درد کهنه را درمان کنم. فلذا من هم علیالظاهر به خیل عظیم پرسندگان این سؤال درمیآیم! ولی باطنن این وبلاگ کوچک آنقدر قدرت دارد تا در سطح دانشکده دست به کار عظیمی بزند و بتواند مدیران دانشکده را مجاب کند تا برای حل مشکل ناتوانی فنی(لطفن نخوانید ناتوانی جنسی!) بچههای ارتباطات دانشکده خودمان چارهای بیاندیشد. صدالبته که مدیران دانشکده و رئیس آن که استاد و رفیق خودمان هم هست، برای حل این معضل از ما مشتاقتر است.
قبل از توضیحی درباره اینکه چگونه میتوان این مشکل را حل کرد، باید توضیح مختصری درباره دانشکدهها و گرایشها رشته ارتباطات در سطح کشور بدهم.
ارتباطات مانند رشته پزشکی یا اقتصاد نیست که در همه دانشکدهها یک سری منابع و کتابهای استاندارد جهانی وجود داشته باشد و همه دانشجویان آن یک چیز را بدانند. رشته ارتباطات به دلیل آنکه گستردگی زیادی در دنیا دارد و ما از آنها بسیار عقبتریم، هر دانشکدهای سرفصلهای مخصوص به خود را با گرایش مورد نظر خود ارائه میکند. مثلن دانشکده صداوسیما یا دانشگاه امام صادق(ع) یا دانشگاه باقرالعلوم(ع) و یا دانشگاههای تهران و علامه هر کدام با دیگری زمین تا آسمان فرق دارند. حتی بچههای دانشکده صداوسیمای قم و تهران هم با هم متفاوتند!!!
به طور مثال در دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه که چندسالی است از دانشکده علوم اجتماعی آن مستقل شده، دانشآموختگان روزنامهنگارترند از بچههای دانشگاه تهران که رشته ارتباطات آن هنوز زیرمجموعه دانشکده علوم اجتماعی است و از نظر مسئولان دانشکده آن که همه جامعهشناسند، این رشته طفیلی علوم اجتماعی است و دانشجویان و فارغالتحصیلان آن را به چشم یک کارشناس علوم اجتماعی در زمینه رسانه میدانند نه یک کارشناس رسانه! به همین دلیل است که بچههای دانشگاه تهران پس از دوره کارشناسی ماندن در دانشگاه و ادامه تحصیل تا مقطع دکتری را بیشتر خوش دارند تا جذبیت در بازارکار را! به خلاف بچههای علامه که عمدتن از همان دوره دانشجویی در مقطع کارشناسی، مشغول کار روزنامهنگاری میشوند ـ اگر بازارکاری باشد! ـ.
اما بچههای امام صادق(ع) حکایت دیگری دارند. ارتباطاتیها همهگی جذب بازار میشوند، ولی نه کار عملی؛ بلکه مدیریتی! اینها چون پسوند دانشگاه اما صادق(ع) را با خود دارند، دیگر نیازی به داشتن تجربه عملی ندارند! بلکه سازمانهایی چون صداوسیما، وزارت خارجه، شهرداری تهران(معاونتها و بخشهای فرهنگی هنری آن در نگاه کلانش!)، سازمان بورس، وزارت نفت، نیرو، بازرگانی، اقتصاد، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، سازمان حجوزیارت و خلاصه هر سازمان فرهنگی و هنری پولداری که یک سر آن به خارج از کشور مرتبط است، دراختیار تام بچههای فارغالتحصیل دانشگاه امام صادق(ع) قرار دارد! سمتهایشان نیز از مدیریت روابط عمومی بگیرید تا مدیریت تبلیغات و بازاریابی و یا ریاست شبکههای رادیویی تلویزیونی و یا مدیریتهای رده دوم و سوم این سازمانها.
دانشکده صداوسیما چون متعلق به سازمان است، اوضاع آنها متفاوتتر است. کمی در زمینه عملی دستشان بازتر و محوری که همه دور آن میچرخند، رسانه ملی است. چندان دغدغه بازارکار را ندارند؛ ولی همین هم خودش معضلی است. اینکه دانشآموختگان گرایشهای نامربوط جای فارغالتحصیلان گرایش ارتباطات همنام با آن رسته شغلی را اشغال میکنند و درنتیجه جایی برای محق آن شغل نمیماند، مسأله تازهای در دانشکده صداوسیما و سازمان نیست! ولی به هرحال "شغلک"ی هست که تا حدودی هم مرتبط با رشته تحصیل شده است! این از نظر عملی دانشکده؛ از نظر علمی هم که عرض کردم بیشتر سرفصلهای ما در دانشکده صداوسمیای قم، مرتبط با رسانههای دیداری وشنیدرای است؛ به خلاف دیگر دانشکدهها و گروههای ارتباطات که مربوط به رسانههای مکتوب و یا حداکثر الکترونیکی و سایبر هستند. البته این مسأله به هیچ وجه مایه برتری و یا فخر بر دیگر ارتباطاتیها نیست؛ زمینه کاری ما در رسانه ملی اقتضا میکند تا به سراغ رسانههای دیداری و شنیداری برویم.
خیلی زیاد شد. میخواستم مختصر توضیح بدهم که نشد! انشاءالله بقیهاش بماند برای مقاله بعدی. در مقاله بعدی همچنین قصد دارم تا دانشکده صداوسیمای قم و رشته ارتباطات آن که گرایشش پژوهش در ارتباطات با موضوع رسانههای دینی است، را بیشتر برایتان معرفی کنم.
89/9/24
7:33 ص
باسمه تعالی
در این یادداشت دو فایل آموزش آمار را برایتان به ارمغان آورده ام. تقدیم ویژه به دوستانی که سر کلاس یادداشت برنداشته اند!
___________________________________
پی نوشت 1- این دو فایل هر دو پاورپوینت بوده و ارتباطی به هم ندارند و هر کدام ویژگی خاص خود را دارد.
پی نوشت 2- در پست بعدی جزوه حمکت هنر اسلامی مربوط به کلاس آقای دکتر موسوی تقدیم خواهد شد.
89/9/24
7:22 ص
باسمه تعالی
اگر دین را به مثابه ی نظام جامع ارتباطی بدانیم، حضرت حسین علیه السلام یکی از ارتباط گران ارشد آن است. فرمایش صریح و روشن حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و اله گویای این مطلب است، آنگاه که فرمود:
ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة 1
ابوذر در کنار خانة کعبه دست در حلقه در خانه کرده و می گفت: کسی که مرا می شناسد ، می شناسد و هر کس مرا نمی شناسد بداند من «ابوذر غفاری» هستم، «سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ (ص) یَقُولُ مَثَلُ اَهْلِ بَیْتی فیکُمْ کَمَثَلِ سَفینَهِ نُوحِ فی قوم نُوحٍ مَنْ رَکِبَها نَجی وَ مَنْ تَخَلَفَ عَنْها هَلَکَ»
آیت الله سبحانی درباره این حدیث می گوید:
حدیث سفینه پس از حدیث غدیر و حدیث ثقلین، از احادیث متواتر اسلامی است که از شهرت عظیمی میان محدثان برخوردار است، کافی است که بدانیم مرحوم میر حامد حسین مؤلف عبقات الأنوار آن را از نود (90) دانشمند اسلامی که همگی از مشاهیر اهل تسنن بودند، نقل کرده است (به جزء دوم از مجلد دوازدهم، ص 914 به بعد مراجعه شود). مرحوم سید هاشم بحرانی، این حدیث را با یازده سند از دانشمندان سنی و با سی و نه طریق از دانشمندان شیعه نقل می کند. 2
________________________________
پی نوشت 1- عیون اخبار الرضا/ شیخ صدوق -ره -/ج2/ص62
پی نوشت 2- پیشوایی از نظر اسلام آیة الله جعفر سبحانی
پی نوشت 3- نظر شما در این باره چیست؟
پی نوشت 4 این روزهای غم انگیز را به دلهای شکسته شما تسلیت می گویم و توجه شما رو به مطلبی از خودم با عنوان ماجرای حیرت انگیز قاتل زوار امام حسین جلب می کنم.
89/9/18
12:33 ع
به لحظه های “بی” توبودن سلام میکنم / به سینه ام دلی هست به نام میکنم
تمام میشود این فاصله ها بی گمان / به لحظه های “با “تو بودن سلام میکنم
یکی از مباحثی که موجب موفقیت در ارتباطات انسانی است پیشی گرفتن و اهمیت دادن به امر سلام کردن است و برای فهم بیشتر این بحث به چند حدیث اشاره می شود .
یکی از دستورات اسلام در راستای حاکمیت و صمیمیت و دوستی سلام کردن است . رسول خدا در این زمینه می فرمایند :
« سلام درود ملت ماست »
رسول اکرم صلوات الله علیه و آله
یکی از موجبات مغفرت سلام کردن و نکو سخن گفتن است
رسول اکرم صلوات الله علیه و آله
پنج چیز است که تا زنده ام رهایشان نمیکنم...............و سلام کردن به کودکان که تا بعد از من سنت شود.
89/9/18
11:56 ص
سلام به همه دوستداران عرصه ارتباطات ، امید است که این کلوپ راهگشایی برای همه علاقهمندان باشد
ما را از نظرات خود محروم نسازید
دوست دار شما دلاوری
به همین مناسبت یک پست درباره سلام برایتان خواهم نوشت
89/9/18
10:44 ص
سلام حسین آقا دمت گرم ،خیلی از این کارت خوشحال شدم.
به همه همکلاسی ها هم تبریک میگم انشاءالله بتونیم با تلاش و همکاری جمعی پنجره ای به این دنیای عظیم مباحث ارتباطی باز کنیم و در دستیابی به اهداف خودمون موفق بشیم .
خداحافظ تا بعدا.
بابای.
89/9/18
10:39 ص
سلام بابا دمتون گرم کی میره این همه راهو ...
ولی انگار مساله واقعا جدی شده باشه حالا که اینطوریاست منم هستم مخصوصا که کشته مرده این کارای گروهی هم هستم پس منتظر متن های اعجاب انگیز من باشید
فعلا تا اولین متن خداحافظ همگی
89/9/17
12:4 ع
سلام
____________
پینوشت 1 : در آموزه های اسلام آماده است که ارتباطات خود را با سلام آغاز کنید. وقتی به کسی سلام میکنی، یعنی به او میگویی که در این تعامل امنیتش از سوی تو برقرار است و در سلم تمام!
نکتهی بسیار جالبی است در تکامل یک فراگرد ارتباطی چرا که حس امنیت و آرامش از سوی مخاطب در برقراری، پایداری و نفوذ ارتباط و پیام بسیار موثر است. نظر شما چیه؟
پینوشت 2 : بچههای کلوپ به هر رهگذی که به این آستان قدم نهد سلام دارد.
با نام آنکه یادش آرام بخش دلهاست من حسین عسگری و این وبلاگ هم، کلوپ بچههای دوره چهارم کارشناسی ارشد ارتباطات دانشکده صدا و سیما - واحد قم هست. تو این وبلاگ گروهی تمام بچههای دوره نویسنده هستند.